۱۳۸۷/۸/۸

ابدیت

با یک شیشه ویسکی و چند پاکت سیگار مینشینم یک جا و به جنگت نمی آیم.

زیبا 6

چشمانت خسته است، چشمانت زیباست
به پنجره ی اتوبوس تکیه داده ای
در حرکت، باد، موهایت را نوازش میدهد

بابا، نان آورد

تو معنای واژه ها را در "بابا، نان آورد" گم کرده ای.

امید

به امید فکر کن. به آینده ای رنگی. به دلگرمی و بودن. خنده دار است ولی قابل پذیرش.

خودکشی

طبیعتا، تصمیم به خودکشی کاملا آگاهانه نیست. بهتر است به جای آن پوکر بازی کرد یا با دوست دختر خود پای تلفن حرف زد.

چیزای عشقی 8

when you talk about politics, you become adorable

hollywood

hollywood is the utopia of each person who is hypnotized by perfection

چیزای عشقی 7

baby, this mutual sense is killing me

۱۳۸۷/۸/۷

social control 2

به ازای هر شهروند یک تروریست وجود دارد. مراقب باشید. اگر نبودید هم، ما مراقبتان هستیم.

سخاوت بی ربط

تاکسی: تا کجا میری؟
مسافر: من اونور میدون پیاده میشم
تاکسی: من تا ترمینال میرم، گفتم اگه میری ببرمت
مسافر: نه، آقایی، پیاده میشم
تاکسی: چاکریم

مربی

شاگرد در برابر استاد مانند سنگیست که در دستان من است. به هر جا که بخواهم پرتابش میکنم.

۱۳۸۷/۸/۳

تلاش

او برای آنکه گذشته را به حال بیاورد، تلاش زیادی کرد که از توانش خارج بود.

خانه

شاید یخ، با آنکه در نوشابه ای آب میشود، میخواهد در خانه اش، یخدان، به زندگی ادامه دهد.

زیبا 5

میتوان با صندلی ای که کج، بر بالین زمین فرو برده و با میزی کهنه، که نور بر دامنش میرقصد، زیبا بود.

زیبا 4

تا 10 دقیقه یا شاید کمتر، با آمدن دوست، دردی که از کمر می آید را میتوان فراموش کرد.

زیبا 3

خنده هایی که فقط برای خنده از دهانی زیبا با لب هایی آرایش کرده بر میتابد. اینگونه است که زیبایی در درونم غلیان میکند.

زیبا 2

سه عطسه و دیگر هیچ. او این لحظه را اینگونه به پایان رساند.

زیبا 1

وقتی در جایی شلوغ و با خنده هایی غریب محاصره شده ای، به تنها چیزی که فکر میکنی، صدای دلنشینی است که از دور، درست در جایی که هیچ صدایی به آنجا نفوذ نمیکند، می آید. شاید زیبایی ِ پیش پا افتاده ای بیش نباشد ولی برای من کافیست.

8ball

از صبح تا حالا در خواب و بیداری هستم. به صدای ساکسیفون گوش میدم، گیجم و با بهترین بیلیارد باز کالیفورنیا چهار راند ایت بال بازی کردم.

wishes3

i wish, my chick played saxophone

۱۳۸۷/۷/۲۹

۱۳۸۷/۷/۱۶

tip of the day 6

آب، هوا، غذا، سـکس

چیزای عشقی 6

امشب، که چشات، خدای احساسه

wishes2

دوست دارم ازدواج کنم.زنم حامله شه.به همه بگم "زنم، شکم ِ اولشه"

wishes1

a motorcycle is my dream

دست (3)

i think, all i need is to feel a soft hand in my hands. yeah i know that, its too romantic for me.1

دست (2)

دستمو گرفته بودی.بالای کوه وایساده بودیم.اون دور دورا رو نشون میدادی.باد خنکی ما رو نوازش میداد و باعث میشد دستتو بیشتر در دستای خودم احساس کنم.

دست (1)

دستم رو گرفته بود.به ویترین فروشگاه خیره شده بودیم که گفت:"به نظرت تلویزیون فلات سونی بهتره یا سامسونگ؟ به نظر من سونی بهتر از سامسونگه ولی سونی قیمتش بیشتره و سامسونگم بهتر گارانتی میکنه.میشه به مارکای دیگه............"
در حرفاش غرق شده بودم.مثل آدمی بودم که تو یه اقیانوس فرو و فروتر میره.احساس کردم بین این همه چیز که با دستای خودمون ساختیم تنهام.دستشو محکم تر گرفتم و دیگه رها نکردم.

توضیح

تو از من هزاران كلمه توضيح ميخواي.ولي من در دو كلمه هم نميتونم توضيحش بدم.

۱۳۸۷/۷/۱۲

چیزای عشقی 5

?one day, if i tell you i'm a gynecologist, would you believe it

دختر شهری

نزدیکیای رودخونه، بوی تو میاد
دور که میشم، بوی تو میره
چه داستان تلخیه، دختر شهری
موی تو واسه من کافیه
نگاهت برای من زیباییه
نزدیکیای رودخونه، نزدیکیای شهر
بوی تو میاد، بوی تو همه جاس
دور که میشم
بوی تو میره، بوی تو دیگه هیچ جاس
دختر شهری تو زیبایی
موی تو واسه من کافیه
غمزه ی نگاهت طولانیه
آره، طولانیه

from a doggy afternoon 7

همونقدر که باید فهمید همونقدر هم نباید فهمید.

social control 1

قراره همه چیز یه روزی درست شه.همچنان امیدوار باشید و زندگی کنید.