۱۳۸۸/۹/۱۲

poker and life 9






روی فولت، فول ِ های می آید. همه را باختی. به خودت نگاه میکنی و به میز. همه چیز روی ریتم کند است. نفر مقابلت خوشحال است، دیگران در شگفتی. تو هستی و پاکت سیگارت و کمی مشروب. به آنها چنگ میزنی، از پای میز بلند میشوی. به سمت تراس میروی. نسیمی در حال وزیدن است. کمی هوایت عوض میشود. عرق روی پیشانی ات خشک میشود. کم کم، روی صورتت، لبخندی نقش میبندد. تو فقط به زیادی عالی بودن دستت باختی. تو بیش از حد بی نقص بودی.








۱ نظر:

پيچك زندگي گفت...

به منم ياد مي دي؟