۱۳۸۸/۸/۹

یک شیدایی ی آرام




یک شیدایی ی لطیف میدهی مرا
زمانی که در لختی ی یک ظهر معتدل، در بین کلافه گی های روزمره
نوک انگشتانت، روی سینه ام میروند برای خودشان







هیچ نظری موجود نیست: