۱۳۸۸/۲/۱۱

در اتاقی برهنه

صدای سیلی ای که پدر به پسر زد در آن اتاق برهنه پیچید. لحظه ای هم را نگاه کردند. پدر خنده ای کرد و پسر لبخندی عصبی. پدر به آشپزخانه رفت و پسر به اتاق. بعد از مدتی صدای فریادی از اتاق شنیده شد. پدر سیگار میکشید.

هیچ نظری موجود نیست: