۱۳۸۸/۲/۲۲

در لحظه 2

پشتش به او بود. ظرف میشست. نزدیکش شد و دستانش را در دو جیب عقب شلوارش کرد و به پایین فشار داد تا خط کـونش معلوم شود.
خنده ای کرد و سرش را بر روی سینه اش گذاشت. و او با زبانش، آرام لاله ی گوشش را نوازش میکرد. آهی کشید. آرام بود و رها که ظرف از دستانش افتاد.