۱۳۸۹/۴/۲۳





تنها چیزی که از روزگار دور برای او مانده
آغوش های دوستانه ایست
که سعی میکند کشش دهد
تا لحظه ای بیشتر، او را لمس کند








۳ نظر:

pichakezendegi گفت...

افسوس...
كه فردا فقط يكبار براي من...
تكرار ديروز ها نبود...
آغوش كشدار عاشقانه ديروزها...
تكرار نشد هرگز در بطن امروزها...

Behdad گفت...

تا لحظه ای بیشتر...زندگی کند!

لَشترین آدم دنیا گفت...

مردی که جهان را فروخت