۱۳۸۹/۳/۲۶

چیزای عشقی 27





عزیزم، بیا یه تصادف ساختگی راه بندازیم. من به تو بزنم، بیام بغلت کنم، آروم بزارمت تو ماشین، اون وسط مسطا، میونه اون همه شلوغی و ازدحام یه بوس یواشکی هم بکنمت، بعد برسونمت بیمارستان. انقدر پیشت بمونم تا خوب شی.









۲ نظر:

سایانی گفت...

آفرین

خیلی قشنگ بود.

پيچك زندگي گفت...

پايه ام...
خب كدوم خيابون به نظرت خوبه؟
راستي ماشينت جواد مواد نباشه...
ريش ميش نداشته باشي...ببين مثل اين با باها از پيشونيم بوس نكني...
ببين يواش بزني ها...من خودم كولي بازم در ميارم تو نگران نباش...ببين من بيمارستان دولتي نبري...كثيفه آخه...ببين خودت گفتي پيشم مي موني تا خوب بشم ها ...بعداً دبه در نياري
الو...الو چي شد؟
صداي چي بود...بيام برسونمت بيمارستان...الو ...الو