۱۳۸۸/۱۲/۱۷





آن زمان، بر میگردد به دورانی دور، داروغه ای و نوچه ای بود که شب هنگام راه می افتادند در شهر، و داد میزدند: شهر در امن و امانه، آسوده بخوابید! این یعنی، آدمی که خوابت نمیبرد، آدمی که منتظری، آدمی که میدانی چه خبر است ولی کاری ازت ساخته نیست، آدمی که در پیش ما نیستی ولی در قلب ما...، بخواب، آسوده بخواب. از امروز کاری ساخته نبود، به فردا امیدوار باش.










هیچ نظری موجود نیست: