برای که کارها رو میسازیم؟
میسازیم که سازش کنیم؟
کنیم که چرایی کنیم؟
سرانجام ما ننوشتن است
از هرزگی گدایی کردن
به دروغن مهر راز زدن
بر صدای تق تق تایپ رایتر، شعر ها سراییدن است
میسازیم که چکار ها کنیم؟
و بر نچراییدنمان زاری کنیم
قصه ها را شسته و نرفته بخوانیم
و همه ی کشتزارها را خالی کنیم
بسازیم که به درد چه زنیم؟
به سرای که رویم
و بر سوگ چه کسی گریه کنیم؟
بخندیم که به کجا میرویم؟
و برقصیم بر مزار نداشته هامان
چرا میخندیم؟
چرا میگرییم؟
و چرا نوردیم
از نردبان چرا ها بالا میرویم
و از بالا مینگریم
و همه از چرایی میگویند
و به چرایی گیر میدهند
که همه کجا و بر هر کجا گریزانیم
برای چه بسازیم؟
به چه بیافزاییم؟
به خرج که بنگاریم؟
به ساز و دهل بنوازیم؟
به درد همه ی لغات نمیخوریم
به رقص همه ی نت ها تن نمیدهیم
و بر همه چی میتازانیم