۱۳۸۷/۱۲/۱۵

لذت 2

موهایش را نوازش کرد. چند تار مویش را در دهانش کرد. مزه ی آن را دوست داشت. به موهایش چنگ زد. سرش را محکم به میز کوبید. خون همه جا پخش شد. برای اولین بار در زندگیش از کاری لذت برد.